این اتفاقات درواقع به ما یادآوری میکنند که برای کاهش خطرات و آسیبهای بلایای طبیعی، راه بسیار طولانیای در پیش داریم. نکته دیگر درباره این ١٠عنوان، آن است که هیچکدام از مواردی که بیان شده، در یک شهر کوچک، فقیر و توسعه نیافته رخ نداده و حتی تعدادی از این شهرها، شهرهای توسعهیافته و جهانی بودهاند که این خود باید توجه ما را بیشتر جلب کند.
١٠- زلزله گوجورات، هند، ٢٦ می٢٠٠١
این زلزله با ٢٠هزار نفر کشته، فاجعه عظیمی بود که در منطقه intra-plate (یعنی منطقهای که در مجاورت سیستم گسلی تکتونیکی بزرگی نبوده است) اتفاق افتاد. درحالیکه خطر چنین مناطقی بسیار شناخته شده بوده است، اما این زلزله به ما نشان داد که نهتنها به مناطقی که گسلهای تکتونیکی فعالی دارند، بلکه باید به تمام مناطقی که خطر زمین لرزه در آنجا وجود دارد، توجه کنیم.
٩- زمینلغزه، فیلیپین، ١٧ فوریه ٢٠٠٦
تراژدی رانش زمین در «گوینساگون» در این امر بود که دولتها و ساکنان محلی از خطری که آنها را تهدید میکرد، آگاه بودند و به همین منظور، منطقه را تخلیه کرده بودند. در هر حال، زمانی که باران شدیدی که به دنبال یک طوفان آغاز شده بود، متوقف شد، مردم به خانههایشان بازگشتند و زیر حجم زیادی از گلولای و سنگ، مدفون شدند. هزینه آن بسیار وحشتناک بود. این واقعه، اهمیت تفکر و مشورت روی خطرات و همچنین هماهنگی مناسب میان عملیات امدادگران را به ما نشان داد. تیمهای امدادگر با دو مشکل اساسی مواجه شدند؛ مشکل تلاش برای شناسایی موقعیت افراد مدفون شده و همچنین حفظ جان و ایمنی افراد در پناهگاههای مناسب. این دو مورد، درس مهمی به ما داد.
٨- زلزله بم، ایران، ٢٦ دسامبر ٢٠٠٣
دو فاجعه مهیب در دهه ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٩، در روز کریسمس بهوقوع پیوست که زلزله بم اولین آن فجایع بود. زمینلرزه، شهر تاریخی بم را لرزاند و تقریبا بهطور کامل آن را ویران ساخت. تعداد کشتهشدگان وحشتناک بود (٢٦هزار و ٧٩٦ نفر). این زلزله بهخاطر وجود ساختمانهای ضعیف، شرایط وخیمی را باعث شد. ارگ بم فرو ریخت و خسارت ناشی از آثار تاریخی- فرهنگی این شهر باستانی، تراژدی غمباری را به بار آورد.
٧- زلزله سیمیول/ نیاس (شمال سوماترا)، اندونزی، ٢٨مارس ٢٠٠٥
تلفات این زلزله، ٩١٥ نفر بود. شاید در نگاه اول اینگونه بهنظر برسد که چنین زلزلهای برای قرار گرفتن در این فهرست، بسیار کوچک و بیاهمیت است؛ اما همین فاجعه به ظاهر کوچک، ترس بسیاری از زلزلهشناسان را مبنیبر اینکه زمینلرزههای بزرگ میتوانند بخشهای سالم گسلهای مجاور را تضعیف و بعد از یک فاجعه بزرگ، در آن گسلها، شکاف ایجاد کنند، تأیید کرد. تشخیص اینکه چنین حالتی در سیستم گسلی سوماترا رخ دادهاست، ما را به این نتیجه میرساند که اندونزی با دورهای از فعالیتهای لرزهای مواجه میشود. همچنان که در این زلزله نیز ثابت شد. این موضوع میتواند ما را نسبت به سایر گسلهایی که میدانیم چنین وضعیتی دارند، متوجه سازد؛ مثل گسل آناتولی در ترکیه.
٦- زلزله کشمیر (هند و پاکستان)، ٨ اکتبر ٢٠٠٥
آمار دقیق تلفات زلزله کشمیر همچنان نامعلوم است، آمار رسمی پاکستان ٧٣هزار و ٣٣٨ نفر اعلام شد، درحالیکه صلیبسرخ عدد واقعیتر را حدود ١٠٠هزار نفر اعلام کرد. تخریب شگفتآور خصوصا در شهرهای «بالاکوت» و «مظفرآباد» تا چندین روز، خبر رسانههای جهان بود. با توجه به نزدیکی زمستان، احتمالا یکی از بزرگترین مشکلات، امدادرسانی به ساکنان مناطق کوهستانی بود. ترکیب کمکهای نیروهای هوایی و انجیاوها در سراسر جهان که با ارتش پاکستان همکاری کردند، مانع وقوع تراژدی دوم شدند و خطوط جدیدی از ارتباطات را بعد از فاجعه بزرگ گشودند.
٥- موج گرمای تابستانی در اروپا، سال ٢٠٠٣
تخمین زده میشود که حرارت بیسابقه و استثنایی در اروپا در تابستان ٢٠٠٣، جان بیش از ٦٠هزار نفر را گرفت. تاثیرات طولانیمدت این واقعه به اندازه خود این واقعه، عمیق است، تحلیلهای بعدی نشان دادهاند که توجیه وقوع این اتفاق، بسیار دشوار است، اما در هر حال شاید برای نخستینبار دانشمندان میتوانند با دلیل اثبات کنند اثراتی که تغییرات اقلیمی بر زندگی انسانها میگذارد، این است که میتواند سبب حوادث شدید آبوهوایی از این دست شود. اتفاقاتی نظیر موج گرمای بیسابقه اروپا و حتی اتفاقات بدتر که به دلیل گرمای جهانی میتوانند اروپا را تحتتأثیر قرار دهند، حتی دیدگاه سیاستمداران اروپا را نیز به تغییرات اقلیمی عوض کرد.
٤- زلزله ونچوان، چین، ١٢ می٢٠٠٨
تاثیر زلزله ونچوان در محدوده کوهستانی لانگمینشان، فوقالعاده بود. خرابی خانهها و خصوصا مدارس تا مدتها در ذهن افراد باقی خواهد ماند. بعد از این زمینلرزه، جهان، نظارهگر تلاش دولت چین در مقابله با دو فاجعه بود؛ یکی خود زمینلرزه و دیگری رانش زمین. کاهش موفقیتآمیز خطرات، دستاورد بزرگی بود، اما پدران و مادران غمگینی که فرزندانشان را در مدارس از دست دادند، مقامات محلی را در موقعیت بدی قرار داد.
٣- گردباد نرگیس، برمه (میانمار)، ٢ می٢٠٠٨
بهنظر میرسد گردباد نرگیس فاجعه بزرگی بود که همه، آن را فراموش کردهاند. در زمان وقوع این گردباد، خبر آن تیتر همه رسانهها بود، اما به سرعت از صفحه تلویزیونها خارج شد و با توجه به اینکه دولت برمه، دولتی نظامی است، امید اندکی از توجه طولانیمدت جهان به آن کشور وجود داشت؛ خصوصا اینکه زلزله ونچوان تنها ١٠روز بعد به وقوع پیوست و نظرها را به خود جلب کرد. در هرحال، آمار فجیع کشتهشدگان (١٣٨هزار و ٣٦٦نفر) به ما یادآوری کرد که نباید خطر طوفانهای اقیانوسهند را دستکم بگیریم.
٢- طوفان کاترینا، آمریکا، ٢٩ آگوست ٢٠٠٥
تاثیر کاترینا بر شهر نیو اورلئان، یکی از تصاویر پایدار از این دهه است. اینکه یک شهر بزرگ در یک کشور توسعهیافته و پیشرفته میتواند به طرز وحشتناکی در مقابل یک طوفان آسیبپذیر باشد، برای بسیاری از افراد تکاندهنده بود. در بسیاری از موارد، شوکهکنندهترین موضوع شکست قدرتهای آمریکا برای عکسالعمل و مقابله با این فاجعه بود. دولتهای سراسر دنیا بعد از این واقعه از آسیبپذیری شهرهای ساحلی به فجایع بزرگ، آگاه شدند.
١- زلزله و تسونامی اقیانوس هند، ٢٦ دسامبر ٢٠٠٤
تلفات بسیار زیاد این فاجعه (تنها ١٦٥هزار و ٧٠٨ نفر در اندونزی و حدودا ٢٥٠هزار نفر در سراسر دنیا، طبق دادههای پایگاهاطلاعاتی EM-DAT) و فیلمهای دراماتیکی که توسط دوربینهای مداربسته و دوربینهای شخصی ضبط شده بود، دو جنبه آشکار این فاجعه است. در هرحال، این یک فاجعهای بود که همهچیز را تغییر داد و موجب شد تا همه دولتها در سراسر جهان به تاثیرات بالقوه فجایع بزرگ، بیش از پیش توجه کنند.